مهلت شیطان تا کی است؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

در قرآن کریم آمده است پس از آن که شیطان مهلت خواست خداوند به او مهلت داد تا «یوم الوقت المعلوم» امّا در این که منظور از «یوم الوقت المعلوم» چیست در میان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.بعضى گفته اند: منظور پایان جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است

 

 

در قرآن کریم آمده است پس از آن که شیطان مهلت خواست خداوند به او مهلت داد تا «یوم الوقت المعلوم» امّا در این که منظور از «یوم الوقت المعلوم» چیست در میان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.

بعضى گفته اند: منظور پایان جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است (در این صورت تنها با مقدارى از درخواست ابلیس موافقت شده زیرا او درخواست حیات تا روز قیامت داشت ولى تا پایان دنیا موافقت شد).احتمال دیگر این که منظور زمان معیّنى است که پایان عمر ابلیس است و تنها خدا مى داند و جز او از آن آگاه نیست چرا که اگر آن زمان را آشکار مى ساخت ابلیس تشویق به گناه و سرکشى بیشتر مى شد.

بعضى نیز احتمال داده اند که منظور روز قیامت است، زیرا تعبیر به یوم معلوم در آیه پنجاه سوره واقعه درباره روز قیامت است که مى فرماید: «قُلْ اِنَّ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ لَمَجْمُوعُونَ اِلى میقاتِ یَوْم مَعْلُوم». ولى این احتمال بسیار بعید به نظر مى رسد زیرا بنابراین تفسیر، با تمام خواسته او موافقت شده، در حالى که ظاهر آیات قرآن این است که با درخواست او به طور کامل موافقت نشده است، اضافه بر این در آیه مورد بحث «یوم الوقت المعلوم» است و در سوره واقعه «یوم معلوم» مى باشد و این دو با هم متفاوت است، بنابراین تفسیر صحیح یکى از دو تفسیر اوّل و دوّم است.در حدیثى نیز آمده است که منظور از «یوم الوقت المعلوم» زمان قیام حضرت مهدى ـ عج ـ است که به عمر ابلیس پایان داده مى شود.( تفسیر نورالثّقلین، ج 3، ص 14)

البتّه این سبب نخواهد شد که عوامل گناه به کلّى از جهان ریشه کن شود و مسأله اطاعت و آزمایش الهى منتفى مى گردد چرا که عامل اصلى که هواى نفس است به قوّت خود باقى است حتّى عامل انحراف شیطان نیز هواى نفس اوست.

وجود چه ویژگی هائی در انسان برای مقابله با حزب شیطان لازم است؟

جواب: نخستین محور در خطبه دهم نهج البلاغه، تشبیه لشکر «طلحه» و «زبیر» به لشکریان شیطان است امام علی(علیه السلام) مى فرماید: «آگاه باشید شیطان حزب خود را گرد آورده و سواره و پیاده هاى لشکرش را فرا خوانده است.» (اَلا وَ اِنَّ الشَّیْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ، وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ)

چگونه آنها لشکر شیطان نباشند در حالى که پیمانشان را با امامشان شکستند و به خاطر جاه طلبى دست به نفاق افکنى و ایجاد تفرقه در امّت اسلامى زدند و آتشى روشن کردند که گروه عظیمى در آن سوختند و خودشان نیز سرانجام طعمه آن آتش شدند!

تعبیر به «حزب» اشاره به هماهنگى اهداف آنها با هدفهاى شیطان است و تعبیر به «خیل» (سواره نظام) و «رجل» (لشکر پیاده)، اشاره به تنوّع لشکریان آنهاست.

در آیات قرآن نیز اشاره به حزب شیطان شده است آن جا که مى گوید: «اِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُؤا مِنْ اَصْحابِ السَّعیرِ» (شیطان حزب خود را فقط براى این دعوت مى کند که از دوزخیان و اهل آتش باشند).( سوره فاطر، آیه 6)

از یک سو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده مى شود کسانى که در مسیر گناه و گمراهى گام مى گذارند خداوند هشدارهاى مکرّرى به آنها مى دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامى گذارد و مهلت کافى مى دهد تا بارشان سنگین تر شود

در جایى دیگر اشاره به لشکر پیاده و سواره شیطان کرده و براى آزمایش انسانها، شیطان را مخاطب ساخته، مى فرماید: «وَاَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ»؛ (و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار)!( سوره اسرا، آیه 64)

این اخطارهاى مکرّر قرآن براى این است که اهل ایمان چشم و گوش خود را باز کنند مبادا در دام شیطان گرفتار شوند و در حزب او درآیند و در صف لشکر سواره و پیاده او قرار گیرند! ولى این سرنوشت شوم، دامان «طلحه» و «زبیر» و همراهان و همکاران و پیروان آنها را گرفت و به خاطر جاه طلبى و هوا پرستى در این دام گرفتار شدند.

سپس به بیان محور دوّم پرداخته، ویژگی هاى خود را بیان مى فرماید و مى گوید: «من آگاهى و بصیرت خود را همراه دارم، نه حقیقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه دیگرى بر من مشتبه ساخته است» (وَ اِنَّ مَعى لَبَصیرَتى: ما لَبَّسْتُ عَلى نَفْسى، وَ لا لُبِسَّ عَلَىَّ).

در حقیقت سرچشمه گمراهى هر کسى یکی از سه چیز است: نخست این که بصیرت و آگاهى کافى نسبت به کارى که مى خواهد اقدام کند نداشته باشد و ناآگاهانه وارد معرکه اى شود که برخلاف رضاى خدا و فرمان حقّ است.

دیگر این که در عین آگاهى، هوا و هوس ها حجابى بر دیده حقیقت بین، بیفکند و انسان را گرفتار اشتباه کند و چه بسیارند کسانى که از گناه بودن چیزى آگاهند ولى بر اثر وسوسه هاى نفس و انگیزه هاى شیطانى، مجوزهایى براى خویش درست مى کنند و گاه، آن گناه را به عنوان یک وظیفه واجب پنداشته، به آن آلوده مى شوند و به گفته قرآن (وَ هُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُون صُنعاً).( سوره کهف، آیه 104)

سوّم این که اجازه به شیاطین انس و جن بدهد که در او نفوذ کنند و حقیقت را مشتبه سازند. هیچ یک از این سه چیز در وجود مبارک آن حضرت راه نداشت چرا که تمام درهاى خطا و انحراف را از درون و برون به روى وسوسه گران بسته بود و با هوشیارى آمیخته با تقوا، حقیقت را آن چنان که هست در مى یافت و در سایه آن به پیش مى رفت.

از خطبه بالا این معنا استفاده مى شود که شیطان در برنامه اغواگرى خود تنها نیست بلکه لشکریانى دارد که در خطبه فوق به عنوان لشکر سواره و پیاده شیطان (خَیْل و رَجِل) تعبیر شده و همچنین دستیاران و هم مسلکانى دارد که از آن به حزب شیطان تعبیر شده بود و همان گونه که گفتیم این هر دو تعبیر در قرآن مجید آمده است (توجه داشته باشید که «خیل» گاه به معناى اسبها و گاه به معناى اسب سواران است و در این جا معناى دوّم منظور مى باشد).

البتّه شیطان، حزب و لشکر سواره و پیاده اى به آن معنا که در اجتماعات امروزى و ارتشها معمول است ندارد ولى مى دانیم او دستیارانى از جنس خود و از جنس آدمیان براى اغواى مردم دارد و حتّى احزاب کنونى و لشکرهاى سواره و پیاده فعلى که در اختیار سلطه هاى ظالم و ستمگر است همان حزب شیطان و لشکر پیاده و سواره او هستند.

گروهى که چابکتر و کارآمد ترند، لشکر سواره شیطانند و آنها که ضعیف تر و کم اثرترند، لشکر پیاده اند و گاه مى شود که انسان خود، از فرماندهان لشکر شیطان مى باشد و چندان از آن آگاه نیست و حتّى گاه تصوّر مى کند که در زمره «حزب الله» است، ولى در واقع در سلک «حزب الشّیطان» قرار دارد!

رهروان راه حق باید خود را به خدا بسپارد و تحت ولایت او قرار دهند تا به مضمون «اَللهُ وَلِىٌّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلماتِ اِلَى النُّورِ» از تاریکیهاى وساوس شیطانى رهایى یافته و به نور ایمان و تقواى الهى راه یابند و خود را با تمام وجود در ظلّ عنایت الهى قرار دهند تا به مضمون «اِلهى لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَیْن اَبَداً»، خداوند امورشان را بر عهده گیرد و هدایتشان را تضمین کند.

شرط وصول به این مقام همان است که مولا در خطبه بالا فرموده است، یعنى باید تا آن جا که امکان دارد بصیرت و معرفت و شناخت را با خود همراه داشت و از فریب خویشتن پرهیز کرد و از قرار گرفتن در معرض فریب و وسوسه هاى دیگران بر حذر بود.

چرا خداوند به شیطان مهلت داده تا سبب گمراهی انسان ها گردد؟

جواب: اولا: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولى سرانجام بر اثر خودخواهى و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادى خویش طریق گمراهى را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد.

ثانیاً: توجّه به این نکته ضرورى است که نفوذ وسوسه هاى شیطانى در انسانها یک نفوذ ناآگاه و اجبارى نیست بلکه انسانها به میل و اختیار خودشان راه نفوذ را به روى او مى گشایند و اجازه ورود را به کشور جانشان صادر کرده و به اصطلاح، گذرنامه آن را نیز در اختیار شیطان مى گذارند و به همین دلیل قرآن با صراحت مى گوید: «اِنَّ عِبادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ» (تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند).( سوره حجر، آیه 42)

شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولى سرانجام بر اثر خودخواهى و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادى خویش طریق گمراهى را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد

و در جاى دیگر مى فرماید: «اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ» (تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم مى شمرند).( سوره حجر، آیه 100)

ثالثاً: امیرمؤمنان على(علیه السلام) به صورت ظریف و لطیفى جواب این سؤال را بیان کرده، مى فرماید: «خداوند به او مهلت داد چرا که مستحقّ غضب الهى بود و مى خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده اى را که به وى داده بود منجّز گرداند».

یعنى از یک سو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده مى شود کسانى که در مسیر گناه و گمراهى گام مى گذارند خداوند هشدارهاى مکرّرى به آنها مى دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامى گذارد و مهلت کافى مى دهد تا بارشان سنگین تر شود.( سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41)

از سوى دیگر وجود شیطان مایه آزمایش بزرگى براى انسانها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان مى شود زیرا وجود این دشمن نیرومند براى مؤمنان آگاه و کسانى که مى خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است زیرا مى دانیم پیشرفتها و تکاملها معمولا در میان تضادها صورت مى گیرد و هنگامى که انسان در مقابل دشمن نیرومندى قرار مى گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج مى کند و به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر مى گردد و در نتیجه ترقّى و تکامل حاصل مى شود.

امّا کسانى که بیمار دل و سرکش و آلوده و گنهکارند، بر انحراف و بدبختیشان افزوده مى شود و آنها در حقیقت مستحقّ چنین سرنوشتى هستند! «لِیَجْعَلَ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ» (هدف این بود که خداوند القاى شیطان را آزمایشى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که سنگ دل اند).

«وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» (و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّى است از سوى پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد) . (سوره حج، آیات 53 و 54)

منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی



خبر ویژه در مورد شیطان پرستی در جزیره کیش
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

حدود هزار و چهارصد سال پیش تکه سنگی مکعبی و نوک تیز به امر الهی تبدیل شد به نماد شیطان و از آن موقع تا چند سال پیش در مناسکی تحت عنوان رمی جمرات، مسلمانان به آن سنگ پرتاپ کرده و اعلان برائت نسبت به شیطان می کنند.

 

 

اما مطلب قابل توجه این است که این مدل سنگ فقط در اسلام نماد شیطان نیست بلکه در اعتقادات شیطان پرستان، فراماسونری و جوامع ایلومناتی نیز نماد شیطان است و از آنجا که در غرب جوامع مخفی که همان ایلومناتی و فراماسونری هستند، حکومت پنهان دارند شما این نماد را تحت عنوان ابلیسک در سرتاسر جهان غرب می بینید که بلندترین آن روبروی کاخ سفید قرار دارد.

 

اخیرا نیز این نماد شیطان پرستی در کیش توسط شرکت عمران و خدمات شهری کیش در فضای سبز خیابانهای کیش طراحی و اجرا شده است. شرکت عمران و خدمات شهری کیش زیر نظر حجت السلام زکریایی عزیزی معاونت اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش می باشد . این نماد در حالی در کیش برای اولین بار اجرا شد که مدیر عامل منطقه آزاد کیش از زمان تصدی گری سازمان منطقه آزاد تمام مدیران این سازمان را به صلاحدید و انتخاب شخصی خود تغییر داده است.

 



گاه جامع تر به شیطان و شیطان پرستان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->


دراین فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شکل‌گیری ودوام شیطانیسم می‌پردازیم.
لازم به ذکر است که متون دینی یهود وعمده‌ ترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (ضد فرهنگی) بوده است.
1- متون
از منظر یهودی و نقش آنها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است .
براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است .
در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .
 خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان‌ تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .
2-  تصوف یهودی (کابالا)
کابالایا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی ازریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد. برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است. کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود.
کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهره‌برداری نمودند. کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است واین عمده‌ترین نقطه اشتراک شیطان‌پرستی درگذشته و حال با شیطان
‌پرستی است. هم‌اکنون اصطلاح کابالا وصف‌کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است . مهم‌ترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری بهیر  (به معنای کتاب روشنایی) و  هیچالوت  (به معنای کاخ‌ها) می‌شوند که به قرن اول میلادی بازمی‌گردند. نهایتاً درقرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار  نوشت شد که تفکر وشکل کنونی آئین کابالا  را تشکیل داد .
دکتر عبدا... شهبازی نویسنده مجموعه کتاب‌های زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خوددرباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد ودیدگاه‌های وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمده‌است، متفاوت است. شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا می‌نویسد :
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی  کباله  عبری است به معنی  قدیمی و  کهن این واژه به شکل  قباله  برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا یا کابالیست‌ها این مکتب را  دانش سری و پنهان  خاخام‌های یهودی می‌خوانند وبرای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند . برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی وحتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا می‌داند.
شهبازی در رد این ادعا می‌گوید : این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی ، به عنوان  ‌یک مکتب مستقل فکری  پیشینه جدی نمی‌تواند یافت.
شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرته‌برداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی درفرهنگ هلنی و فلسفه یونانی وکپی‌برداری از آموزه‌های عرفانی مکتب اسلام می‌داند. وی در قسمت دوم مقاله خود می‌نویسد : سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) می‌رسد. او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات عرفانی بیان می‌داشت .
وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور کابالا ، می‌نویسد : مشارکت یهودیان درنحله‌های فکری رازآمیز وعرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی می‌رسد.
سپس می‌افزاید : در دوران اسلامی نیز چنین است . نحله‌های فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است .
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود می‌نویسد :
 بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع اندیشه‌پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی وآشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علوم و دانش انجام دادند. برای نمونه باید به مفاهیم  هوخمه (حکمت)، کدش (قدس) ،  نفش (نفس)، نفش مدبرت (نفس مدبره)، نفش سیخلت (نفس عاقله)، نفش حی (نفس حیات‌بخش)، روح و ... در کابالا اشاره کرد.
مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری  و حکمت علمی تقسیم می‌شود .درتصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم  نور و مراحل تجلی آن . این استاد تاریخ در انتهای بحث خود می‌افزاید : آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است ، شیطان‌شناسی و پیام مسیحایی این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند. مناسک جنسی درفرقه کابالا مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه‌های فری به نام یعقوب بن یهودا لیب،که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد، ظهور کرد.
یاکوب فرانک شاخه  فرانکسیت  فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخه‌های متعلق به  شابتای زوی  و  ناتان غزه‌ای بنا نهاد . وی که به یک خانواده بنا نهاد. وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر وپیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ،کتاب  ظُهَر (Zohare) (کتابی که موسی‌بن شم تاولئونی در سال‌های 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب، تصوف راز‌امیز کابالا به صورت یک نظام فکری وعملی سازمان‌سافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتای‌زوی درآمد . در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید. زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجره‌ها ، مردم مطلع شدند و ...
یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطان‌پرستی راه یابد نماد  ‌پنتاگرام  یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد . این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمده‌ای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون  مدونا  کابالیست می‌باشند .  مدونا  سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی  ‌استر را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطان‌پسرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قراردارد . بنیان‌گذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی ! را با عنوان  پرستش زنان تشکیل دادند که می‌توان به صراحت آن را یک جریان شهوت‌محور خطاب کرد. این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود. برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دست‌ خوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند، مانند تغییر جنسیت  مایکل جکسون  و ... اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیست‌ها به شدت از سخن راندن درباب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز  ‌کابالا شدن مدونا خبری در دسترس عموم قرار نداشت.
3- نمادها
در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر،‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست ‌بندها، پیراهن، شلوار ، کفش ،‌ ادکلن ، ساعت و ... درج شده واز جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد : اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف کنیم،آن وقت یک ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند. اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطان‌پرستی دیده می‌شود .
این سمبل نیز همان پنتاگرام است،با فرق اینکه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه snvertedpentagram) یا دیو (Buphomet ) وبه شکل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .لازم به یادآوری است که برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی  تحت سلطه  این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند. (محدوده درایسلند و اروپا) درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی، ‌به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات
ایشان  قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب کرده‌اند .



ریخچه شیطان پرستی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->





در برهه زمانی کنونی بسیاری از خرده فرهنگ ها در جامعه ما در حال رشد و گسترش هستند و یکی از عوامل جذب قشر جوان جامعه به این فرقه ها، عدم شناخت کافی آنها از این جریانات است.


با وجود این که اغلب خاستگاه این خرده فرهنگ ها در ایران نبوده و همانند بسیاری دیگر از مد ها و فرهنگ های غلط از آن سوی مرز ها وارد کشور شده اند، اما متاسفانه به دلیل غفلت مسئولان امر به سرعت در میان جوانان جامعه برای خود جایی پیدا کرده و پس از آن شتابان در سطح جامعه گسترش یافته و اثرات مخرب خود را در طول زمان نشان می دهند.
یکی از این فرقه های انحرافی که در چند سال گذشته در ایران اسلامی رواج یافته است، شیطان پرستی می باشد که با توجه به اینکه ایرانیان در طول تاریخ همواره جامعه ای موحد و دیندار بوده اند، روند رو به گسترش این آیین در ایران جای تعجب دارد.
از این رو در این مقاله و با درک خطر رو به گسترش این فرقه انحرافی در جامعه سعی بر آن شده است تا به گونه ای هرچند مختصر به تبیین شیطان پرستی به عنوان یکی از این فرقه های انحرافی بپردازیم.
از این رو در ابتدا به تاریخچه شیطان پرستی و برخی اصول و قواعد آنان و پس از آن به بیان برخی علت های گرایش جوان ها به این گروه ها و در نهایت تحرکات شیطان پرستان در ایران می پردازیم.
- شیطـان‌پرستـی به چه معنـاست؟
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار نیرومند تر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین و به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد.
در این آیین، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود و در نهایت معنای شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است. شیطان‏پرستان معتقدند که شیطان به جهت حکومت 666 سال قبل از خلقت بشر، بر بشر برتری دارد و از این جهت این عدد در نزد آنان عددی مقدس می باشد.
- تاریخچـه شیطان پرستـی:
شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد، البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی آمریکای لاتین، آمریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد.
در اکتشافات آمریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند، شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی می‌کردند. مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشت ها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد.

- آیین شیطان پرستی نوین:
در اوایل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری ( Ordo Temple Orientis) بودند به رهبری سر فرانسیس داشود، گروه شیطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تاسیس نمودند و از اوایل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد.
در دهه 1960 شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست را در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آن ها تشکیل "کلیسای شیطان" در شهر سانفرانسیسکو می باشد.
بهترین تعریف ارائه شده از کلیسای شیطان، آن را دینی معرفی می کند که فلسفه لذت پرستانه را با اعمال جادوگری سیاه در هم آمیخته است. پایه گذار این شریعت آنتون زندر لوی بوده است. متون مقدس در این آیین عبارتند از: کتاب مقدس شیطانی (1969)، جادوی شیطانی (1970) و مناسک شیطانی (1972). تمامی این کتاب ها را لوی نوشته یا تدوین کرده است.
کتاب مقدس شیطانی فلسفه آنتوان لوی، موسس کلیسای شیطان را معرفی می کند. این نوشتار، دورنما و گرایشی دارد بر این مهم که هیچ خدایی بلند مرتبه تر از خود شخص نیست و از این رو خود شخص باید پرستش شود.
آنتون لوی می گوید: خدای با عظمت و با شکوهی وجود ندارد و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می شوند هم نیست. اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست! حالا و اینجا روز خوشی ماست! اینجا و حالا فرصت ماست! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست.

- انجیل شیطانی:
انجیل شیطانی نیز کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین استفاده در مراسم خود استفاده می کنند. این کتاب شامل کلمات عبری، یونانی و انگلیسی است که معنای دقیق برخی از این کلمات هنوز کشف نشده است.
اما آنچه مسلم است اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. این کتاب شامل چهار بخش است: کتاب شیطان، کتاب لوسیفر، کتاب بلیل (Belial) و کتاب لویتان (Leviathan). در قسمتی از این کتاب می خوانیم: ای دوست و همدم شب، تو از صدای سگ ها و از ریختن خون شاد می شوی، تو در میان سایه قبور می گردی، تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید می کنی، ماه هزار چهره، به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر، دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا ....

- اصول اعتقادی شیطان‌گرایی که توسط آنتوان لوی بیان شده، عبارت اند از:
1- شیطان سمبل لذت جویی و آزادی و افراط است و نه ریاضت کشی.
2- شیطان نماد وجود و زندگی شاداب و مادی است نه خوابی ناچیز ومعنوی (امور معنوی و غیر مادی، توهم و تظاهر است).
3- شیطان می گوید: کم عقلی و بی عفتی بهتر از ریاکاری و خودفریبی است.
4- شیطان می گوید: مهربانی با کسانی که شایسته آن هستند بهتر است از عشق ورزیدن از روی ظاهر و برای جلب توجه.
5- شیطان سمبل انتقام جویی است نه گرداندن آن طرف صورت.
6- شیطان سمبل مسئولیت پذیری برای مسئول است به جای دل مشغولی برای خون آشامان خالی (اشاره به ترس مومنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب).
7- شیطان انسان را با دیگر حیوانات کاملا همانند می داند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیواناتی که بر چهار دست و پا حرکت می کنند.
8- شیطان تمام آنچه را که گناه نامیده شده است را مایه خرسندی و مسرت روانی، فکری و عاطفی می داند.
9- شیطان بهترین دوستی است که کلیسا تا کنون داشته ، چرا که در تمام این سال ها کلیسا را مشغول داشته است.

- علل گرایش برخی جوانان ایرانی به شیطان پرستی:
1- اولین و مهم‌ترین عامل این است که شیطان‌گرایی در وجود تمام انسان‌ها ریشه‌دارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که قلب هر انسان دو گوش دارد در یکی شیطانی نشسته و همواره به سوی شر و پلیدی دعوت می‌کند و در گوش دیگر فرشته‌ای است که به خیر و نیکی می‌خواند.
2- یکی دیگر از علل گرایش به جنبش‌های شیطانی استفاده وسیع آنها از نمادهاست. انتقال و نشر اندیشه‌ها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی از مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را در فرهنگ عمومی پیدا می‌کنند و به خاطر اینکه ظرفیت کار هنری دارند، به صورت جذابی در جامعه به خصوص بین جوانان و زنان گسترش می‌یابند. نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فکر را تداعی می‌کنند و رفتار خاصی را یادآور می‌شوند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و نماز می‌افتند. با دیدن چراغ قرمز احساس خطر می‌کنند و می‌ایستند. جنبش شیطان‌گرایی با استفاده وسیع از نمادها و به کارگیری ظرفیت‌های هنری نظیر گرافیک، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده است.
نمادها و سمبول‌های شیطانی روی لباس‌ها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعت‌ها، از کفش تا کلاه همه جا دیده می‌شود. این نمادها با طراحی‌های متنوع و زیبا افراد را جذب می‌کنند، پس از اینکه استفاده از آنها تکرار شد و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقة شخص در آمده و به نوعی هویت و خودپندارة فرد را تشکیل می‌دهد، در این شرایط با افراد دیگری که نمودهای رفتاری و ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری کرده و خود را از آنها و آنها را از خود می‌پندارد و در رفتار و گفتار و افکار به طور ناخودآگاه شبیه به آنها می‌شود.
3- یکی دیگر از عوامل جذابیت و روی‌آوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. نوجوان و جوانی که تازه وارد اجتماع می‌شود و هنوز با شرایط واقعی حاکم بر جامعه تطبیق پیدا نکرده است، ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس می‌کند و به سرکشی رو می‌آورد.
دقیقاً به همین علت است که در دهة 1960 شاهد جنبش‌های دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبش‌ها بود که پدیده‌ای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد. آن جنبش‌ها و این سبک موسیقی در ابتدا اهداف بسیار درستی داشت. اهدافی نظیر مخالفت با مصرف‌گرایی، فاصلة فقیر و غنی، سرمایه‌داری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و... مثلا ً جوانان می‌رفتند و از زباله‌ها لباس‌های پاره پیدا می‌کردند و می‌پوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی اعتراض کنند، داد و فریاد راه می‌انداختند و ... البته روش‌هایی که از سوی این جوانان به کار برده می‌شد، همیشه درست نبود اما اهداف خوبی در کار بود. دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد.
در بین شعارهایی نظیر عشق به مردم و عدالت، دعوت به استفاده از ماری‌جوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد، گروهای موسیقی خود جوش مورد حمایت شرکت‌های سرمایه‌داری قرار گرفتند و گروه‌هایی نظیر هندریکس و گروه کِریم موسیقی متال را به سوی تجاری شدن سوق دادند، تاجایی که امروزه خوانندگان معروف مثل مرلین منسون و گروه‌های مطرح متال کاملاً در خدمت نظام سرمایه داری قرار گرفته‌اند و لباس‌های پاره با قیمت گزاف در بوتیک‌های شیک به فروش می‌رسد.

- زمینه های جذب:
- موسیقی متال: مهمترین زمینه ی ورود شیطان پرستی به ایران، میل جوانان به استفاده از موسیقی متالیکا و ساز گیتار بوده است. طی 10 سال گذشته، موسیقی متالیکا به صورت زیر زمینی و غیر مجاز وارد کشور شده است و در چارچوب آن، مفاهیم فرقه انحرافی شیطان پرستی در اختیار جوانان قرار گرفته است.
اقدام تامل برانگیز و بسیار ناشیانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره مهاجرانی در صدورمجوز برای گروه ها، آلبوم ها و کتابهای اشعار موسیقی متالکیا نیز نقش اساسی را در جلب توجه عموم مخاطبان جوان به این نحله انحرافی فراهم آورد.
هوی متال، متال تاریک، گوتیک متال یا متال گوتیک چند سبک از موسیقی شیطانی متالیکا بود که به یمن غفلت اعجاب انگیز مسولان فرهنگ کشور، وارد ایران شد.
این موسیقی در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی توانسته پس از مدت کوتاهی به دانشگاههای بزرگ کشور هم راه یابد.
- افول معنویت: اگر چه در بسیاری موارد، ایران اسلامی در جایگاه بالاتری از معنویات قرار دارد، اما تلاش قدرت های بزرگ فرا منطقه ای برای استحاله فرهنگی و از سوی دیگر ماشینی و صنعتی شدن مناسبات جاری و تاثیرپذیری مردم کشورمان از شرایط جهانی، زمینه ای برای رشد چنین جریاناتی را فراهم کرده است. روند رو به رشد استفاده از شبکه های ماهواره ای نیز عامل تعیین کننده ای در جذب و گرایش جوانان به این گروه هاست.
- سرمایه گذاری: سازمان های جاسوسی کشورهای غربی تلاش سازمان یافته ای را برای استحاله فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده اند و می کوشند تا جوانان کشور عزیزمان را تهی سازی فرهنگی کنند. دشمن در این راه مبالغ هنگفتی اختصاص داده است که طبق گزارش برخی از رسانه های مستقل، در سال گذشته از سوی دولت آمریکا مبلغ 8 میلیون دلار به فعالیت تبلیغات گروه های شیطان پرست اختصاص یافته است.

- اینترنت:
رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور کرده است که از جمله می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد.
عمده فعالیت این افراد در قالب وبلاگ نویسی صورت می پذیرد. این گونه وبلاگ ها، همزمان با اعلام موجودیت جنبش شیطان گرایان ایران فعالیت خود را آغاز کرده، اظهار می کنند که از سوی فردی با نام مستعار اهریمن در ایران هدایت می شوند.
روند ارتباط گیری و فعالیت وبلاگ های یاد شده به این صورت است که افراد پس از تکمیل فرم ثبت نام، یک ایمیل در صندوق پست الکترونیک خود با موضوع خوشامدگویی دریافت می کنند و پس از برقراری ارتباط با ایشان و در صورت جلب اعتماد به برخی از مهمانی های شبانه یا پارک ها برای آشنایی دعوت می شوند.
این وبلاگ ها عمدتا فعالیت خود را در چندین محور انتشار عکس های شیطان گرایان جهان، انتشار نامه شبیه به نامه های مسیحیان شیطان پرست خطاب به خداوند متعال که بار سیاسی نیز دارد، دنبال می نمایند.

- وضعیت فعلی شیطان پرستی در ایران:
اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند. موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی علاوه بر تهران، برخی از شهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است.
وضعیت فعلی این گروه ها در ایران را در محورهای زیر می توان تبیین کرد:
- تحرک در اینترنت:
وبلاگ نویسی، گفتگو در محیط یاهو360 درجه، سایت کلوپ دات کام، دریافت خبرنامه و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان ایرانی است که تا کنون نیز ادامه دارد.
- ترویج نمادها:
مغازه ها واصناف فروشندگان زیور آلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان به ویژه در شهر تهران، نا خواسته وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در پاره ای موارد فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند.
همچنین گفتنی است که برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستان ها پی در پی و از طرق مختلف، این نمادها را حمل و معرفی کرده و به صورت مستقیم و غیر مستقیم آنها را ترویج می کنند.
- ترویج متالیکا:
گروه های موسیقی متالیکا به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروه های شیطان پرست، قابل اشاره اند.
- پارتی های شبانه:
پارتی های شبانه، جشن های فارغ التحصیلی و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان مطرح هستند. در این گونه مراسم، هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام روشها با اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا یا جذب آنها می شوند.
- همکاری با سلطنت طلب ها:
چند سال پیش، خبری در وبلاگ های وابسته به شیطان پرستان ایران منتشر شد که اهریمن، سرکرده آنان پیوستن گروهش را به انجمن پادشاهی ایران اعلام می کرد. این حرکت به نوبه خود نشان دهنده اهداف سیاسی پنهان گردانندگان این گونه جریانات می باشد.
در انتهای این بحث باید عنوان کرد که با توجه به خطر خاموش و رو به گسترش شیطان پرستی در ایران، ضروری است که تمامی نهاد های ذیربط و دلسوزان انقلاب و اسلام با همکاری یکدیگر به برخورد با این پدیده شوم در سطح جامعه بپردازند.
در این راستا از حوزه های علمیه و روحانیون انتظار می رود که در جهت روشنگری اذهان جامعه و به خصوص قشر جوان، در این زمینه تلاش کنند.
از طرفی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به عنوان متولی فرهنگ سازی در جامعه باید فعالیت خود را در این زمینه دو چندان کند، زیرا رواج این تفکر نادرست در جامعه از مصادیق قتل عام فرهنگی می باشد که همواره خطرات آن از سوی مقام معظم رهبری گوشزد شده است، از نیروهای انتظامی نیز انتظار می رود که در برخورد با مصادیق و مروجان این گونه عقاید انحرافی در سطح جامعه تلاش کنند.
البته در این میان نباید نقش مهم و تاثیرگذار نهادهای دیگری نظیر صدا و سیما و یا آموزش و پرورش و ... را در برخورد با این جریان نادیده گرفت.
باید دانست که عدم توجه به روند رو به گسترش این گونه عقاید انحرافی و خرده فرهنگ ها در جامعه بسیار زیانبار می باشد، زیرا معمولا اثرات این تهاجمات فرهنگی هنگامی نمایان می شود که دیگر امکان مهار آنها یا به طور کلی از بین رفته و یا بسیار سخت شده است.